دسته‌ها
ghyaamgaran

قیامگران آخر الزّمانی

جایگاه قیام برخی قیامگران آخر الزّمانی

پاسخی به برخی نویسندگان ناکارشناس و برخی گروههای شبهه افکن

برخی نویسندگان ناکارشناس در مباحث مهدویّت و آخر الزّمان یا پیروان گروههای منحرف می خاهند چنین وانمود کنند که یمانی موعود لازم نیست از یمن باشد! و از آن جا قیام کند، و حتّی چنین اظهار می کنند که وی اهل بصره و قیامش از عراق خاهد بود!

نویسنده کانال آخر الزّمان با پژوهشهایی که در طول سالیان دراز در مباحث آخر الزّمان و مهدویّت انجام داده به این نتیجۀ قطعی رسیده است که هر قیامگر و شورشگری، حق باشد یا باطل، افزون بر برخی مشخّصات چهره و اندام و پرچم و یاران، کشور و چه بسا شهر و منطقۀ قیامش نیز مشخّص شده است، تا جریان قیام وی مورد سوء استفاده دیگران قرار نگیرد. بنا بر این، هر کس بگوید قیام یمانی در یمن نیست و روایتی در این باره نداریم و اهل بصره است و در عراق قیام می کند، دروغ می گوید و ما در مورد هر قیامگر در مبحث خُد روایات مختلف از جمله جایگاه قیامش را جمع آوری کرده ایم و در زمان مناسب ارائه خاهیم داد.

بنا بر روایات اسلامی:

1. امام مهدی(علیه السلام) جایگاه زیستن و ظهورش مدینه و آغازگاه قیامش در شهر مکّه و کنار کعبه است.

2. منصور حسینی یمانی جایگاه قیامش یمن می باشد و سپس به مدینه و مکّه می رود و با امام مهدی(علیه السّلام) به عراق می آید و سپس به شام می رود.

3. هاشمی چینی جایگاه زیستن و قیامش سرزمین شیلا در سین کیانگ چین است و سپس به مُلتان و خراسان و ایران و عراق می آید و آن گاه به شام می رود و نزدیک بیت المقدس به شهادت می رسد.

4. شعیب تمیمی خراسانی زیستگاهش شهر تالقان در استان تخارستان افقانستان و جایگاه قیامش شهر سمرقند است، و جالب است بدانید که تالقان و سمرقند هر دو جزو سرزمینهای خراسان اند و فاصله شان از هم خیلی دور نیست. این شخص با هاشمی چینی به ایران می آید و سپس به عراق می رود و آن گاه در مکّه به امام مهدی(علیه السّلام) می پیوندد و فرمانده لشکرش می شود و با آن بزرگوار به عراق می آید و پس از یورش به ترکیه، سوی شام و بیت المقدس و مصر می رود.

5. قرشی سیستانی زیستگاهش سیستان و جایگاه قیامش آبر سیستان است و سپس به قم می آید و گویا به عراق می رود.

6. حسنی گیلانی زادگاهش گیلان و آغازگاه قیامش دیلم در کوهستان شرقی گیلان می باشد و سپس از رشت به تهران و نیشابور می رود و گویا به سیستان هم می رود و آن گاه به اصفهان و قم می آید و از راه همدان به بصره و کوفه می رود و در آن جا به امام مهدی(علیه السّلام) می پیوندد.

7. سُفْیانِی زادگاهش جنوب دمشق و آغازگاه جنبش و قیامش در درۀ خشک در شهر سُوَیْدا می باشد و سپس بر دمشق و بر بیشتر سرزمینهای شام چیره می شود، و سپاهش بر مصر، عراق، ایران و عربستان سعودی یورش می برد.

 برگرفته از: جهان در آستانۀ ظهور
پژوهش و نوشتۀ سیّد سلیمان مدنی تنکابنی
کانال آخر الزّمان
@joinchatakheruzzaman

دسته‌ها
ghyaamgaran

شعیب بن صالح

شورش مردانی سیاه مندیل و سفیدجامه در خراسان
يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۸:۳۷ ب.ظ
از محمّد پسر حنفیّه روایت شده است که گفت:

پرچمی سیاه برای بنی عبّاس بیرون خاهد آمد. سپس پرچم دیگری سیاه از خراسان بیرون می آید که سربندهایشان سیاه و تن پوشهایشان سفید است، پیشاپیش آنان مردی از تمیم است که به او شعیب پسر صالح پسر شعیب گفته می شود. همراهان سفیانی را در هم می شکنند تا آن که در بیت المقدس فرود آید و برای مهدی چیرگی اش را آماده کند و سیسد تن را از شام سوی وی بکشاند. میان شورش او تا آن که کار را به مهدی بسپارد، هفتاد دو ماه خاهد بود(1).

چنین می نماید که این حدیث سخن پیامبر(صلّى الله علیه و آله) یا امام علی(علیه السّلام) باشد، اگرچه محمّد تابعی پسر خَوْلَۀ حَنَفِیَّه آن را به یکی از آن دو نسبت نداده است.

مراد از «بنی عبّاس» در این جا، بنی عبّاسی اند که در بخشی از سرزمینهای مشرق در آخر الزّمان فرمانروایی می کنند، و مقصود از «خراسان» در این جا، بخشی از سرزمینهای خراسان است که تالقان در افقانستان و سمرقند در ازبکستان را در بر می گیرد، و چنان که می دانید، گذاشتن دستار سیاه بر سر و پوشیدن جامۀ سفید میان مردمان افغانی فراگیر است.

شایان یادآوری است، از همۀ روایات اسلامی، مگر این روایت، بهره گرفته می شود، دوری زمانی میان شورش شعیب تمیمی پسر صالح در خراسان در ماه رجب و میان قیام امام مهدی(علیه السّلام) در مکّه و سپردن کار به وی در ماه محرّم بیش از هفت ماه نمی باشد

محدوده ی خراسان

بنا بر پژوهش ها در دهها کتاب جغرافیایی قدیم، «خراسان» سرزمینهایی پهناور در آسیای میانه است که از شمال شرقی ایران آغاز و تا مرزهای غربی چین و هند کشیده می شود، و اکنون بیشتر افقانستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و بخشی از ایران و قرقیزستان را در بر می گیرد.

در دانشنامۀ ویکی پدیا آمده است: گسترهٔ تاریخی خراسان شامل استان خراسان در ایران کنونی و بخش‌های زیادی از افغانستان و ترکمنستان امروزی بوده‌است. در مفهوم گسترده‌تر ازبکستان و تاجیکستان و بخش‌هایی از قرقیزستان و قزاقستان را هم می‌توان در قلمرو خراسان بزرگ تاریخی به حساب آورد. برخی نویسندگان همچون علی شریعتی خراسان بزرگ را مهد سیاسی ایران و برخی دیگر آن را حتی سرزمین مادری زبان و فرهنگ فارسی دانسته‌اند.

خراسان سرزمینی است که از غرب از دامغان و سبزوار آغاز می‌شود، و در شرق تا بلخ و رود جیحون کشیده شده‌است. از جنوب، تا شمال سیستان و غزنی و از شمال، به بخارا می‌رسد.

خراسان بزرگ شامل چهار بخش بوده‌است و هر بخش به نام فرمانروای آنجا مشهور بوده‌است. هر کدام از این چهار بخش را یک رب یا ربع می‌نامیده‌اند و دربردارنده رب‌های زیر بوده‌است:
1. ربع ابرشهر با مرکزیت شهر نیشاپور
2. ربع مرو
3. ربع هرات (دربرگیرندهٔ بادغیس و غور)، بلخ (بشمول شبرغان، جوزجان و اندخوی و فاریاب و و بامیان). مرکز فرماندهی نواحی یادشده نیشابور و زمانی هم بلخ بود.
4. ربع بلخ که شامل کهندژ (قندوز)، سمنگان، بغلان (بغولانگو)، تخارستان و بدخشان می‌شده‌است.

—————————————————————————
1. الفتن، ص 213، جزء 4، ح 851 (ترجمۀ نویسنده).

سیّد سلیمان مدنی تنکابنی-ایران- قم

akharozzaman.blog.ir